English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3445 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
autogamous U مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
autogamy U لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
reg U گرده لقاح
cross pollinate U بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
cross polinize U بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
interfruitful U قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
autoerotic U مربوط به لقاح با خود
parthenogenesis U ایجاد مولود بوسیله جنس مونث بدون عمل لقاح
hydrophilous U گرده افشانی کننده بوسیله اب
self fruitful U تولید مثل بوسیله گرده خود
wind pollinated U گرده افشانی شده بوسیله باد
cross fertilization U لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
privacy U حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
be your own worst enemy <idiom> U از ماست که بر ماست [کسی که به دست خودش برای خودش دردسر می تراشد.]
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
productivity U باروری
fruition U باروری
fertility U باروری
fecundity U باروری
he pays his own money U نه اینکه از پول خودش یا پول خودش رامیدهد
fertilizable U قابل باروری
productivity U حاصلخیزی باروری
fertility rate U نرخ باروری
rhythm method U روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
teleutospore U هاگ کامل وبالغ قارچ در اخر دوره باروری
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
fertilization U لقاح
conception U لقاح
zygosis U لقاح
conceptions U لقاح
fecundation U لقاح
autoerotism U لقاح با خود
autoeroticism U لقاح با خود
anemophilous U لقاح شونده در اثرباد
crossfertilize U لقاح متقابل کردن
self fertility U لقاح خود بخود
oosperm U تخم لقاح شده
self U وضع لقاح کردن
interfertile U قابل لقاح در داخل خود
parthenocarpy U میوه اوری بدون لقاح
conceptions U لقاح تخم وشروع رشد جنین
cross fertile U اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
conception U لقاح تخم وشروع رشد جنین
gametogenesis U ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
crossfertilize U پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
zygosity U کیفیت تخم لقاح شده پیوند جنسی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
apomixis U تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
gametophore U سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
apogamy U رشد و نمو گیاه هاگدار بدون عمل لقاح ازسلول جنسی
self fertility U خود باروری حاصلخیزی خود بخود
herself U خودش
itself U خودش
himself U خودش
pronucleus U هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
in his own similitude U بصورت خودش
in his own hand writing U بخط خودش
herself U خود ان زن خودش را
in his own name U بخاطر خودش
on/upon one's head <idiom> U برای خودش
to his own profit U بفایده خودش
number one <idiom> U برای دل خودش
in his own similitude U مانند خودش
in his own name U به اسم خودش
it tells its own tale U از خودش پیداست
granule U گرده
granules U گرده
cambers U گرده
coxa U گرده
huckle U گرده
loins U گرده
feuilleton U گرده
hunkers U گرده
camber U گرده
disks U گرده
disk U گرده
pollen U گرده
haunch U گرده
loin U گرده
kidney U گرده
kidneys U گرده
haunches U گرده
disc U گرده
discs U گرده
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
he pays his own money U پولش را خودش میدهد
There he is in the flesh. there he is as large as life. U خودش حی وحاضر است
She pressed the child to her side. U بچه را به خودش چسباند
Hear it in his own words. U از زبان خودش بشنوید
his own car [car of his own] U خودروی خودش [مرد]
vicarious saccifice U خودش به جای دیگران
She considers herself to be the mastermind. She thimks she knows it all. U خودش را عقل کل می داند
He has got too big for his boots . He tends to swagger . It has gone to his head . U خودش را گه کرده است
It is her all right. U خود خودش است
He is behind it . He is at the bottom of it. U زیر سر خودش است
He shot himself. U او به خودش شلیک کرد.
his hat cover his fanily U خودش است و کلاهش
pollen U دانه گرده
nephritis U اماس گرده
nephrotomy U گرده بری
nephroid U گرده مانند
fish backed U گرده ماهی
paranephric U نزدیک گرده
convex U گرده ماهی
nephroptosis U گرده جنبنده
disks U گرده قرص
vault U گرده ماهی
disk pack U گرده بسته
reg U گشن گرده
pouncing U گرده نقاش
nephrectomy U برش گرده
nephrectomy U دراوردن گرده
nephritic U دچارناخوشی گرده
disk U گرده قرص
vaults U گرده ماهی
disk platter U گرده سینی
disk drives U گرده چرخان
disk drives U گرده ران
disk drive U گرده چرخان
disk drive U گرده ران
nephralgia U درد گرده
pounces U گرده نقاش
diskette U گرده کوچک
disk unit U واحد گرده
floppy discs U گرده لغزان
domes U گرده ماهی
camber U گرده ماهی
pounce U گرده نقاش
pollenation U گرده افشانی
round timber U گرده بینه
ridged U گرده ماهی
floppy disk U گرده لرزان
platelet U گرده خون
color disk U گرده رنگها
floppy disk U گرده لغزان
floppy disks U گرده لرزان
floppy disks U گرده لغزان
cambers U گرده ماهی
induction disk U گرده القائی
floppy discs U گرده لرزان
rolls U گرده نان
pollinizer U گرده افشان
magnetic disk U گرده مغناطیسی
ridge U گرده ماهی
ridges U گرده ماهی
polliniferous U گرده افشان
pollinator U گرده افشان
ridgeways U گرده ماهی
ridgewise U گرده ماهی
pounced U گرده نقاش
coxarthritis U نقرس گرده
dome U گرده ماهی
pollination U گرده افشانی
He lowered himself in the esteem of his friends. U خودش را از چشم دوستانش انداخت
all his g.are swans U غازهای خودش همه غوهستند
He fabcies himself as a writer (author). U به خیال خودش نویسنده است
He fouled his reputation . U گند زد به آبرو ؟ حیثیت خودش
It is the work of her enemies . U کار دست خودش داد
It is a gain . U اینهم خودش غنیمت است
She is the center of attraction . U آن زن همه را بسوی خودش می کشد
The letter is in his own handwriting . U نامه بخط خودش است
She looks after number one . she does herself well . نمیگذارد برای خودش بد بگذرد.
She only thinks of her self . she is self – centered. U فقط بفکر خودش است
gibbous U گرده ماهی گوژپشت
pollinating U گرده افشانی کردن
plolinate U با گرده تلقیح کردن
palynology U مبحث گرده افشانی
puffball U سماروق گرده افشان
paranephros U دژ پیه روی گرده
puffballs U سماروق گرده افشان
loculus U حفره کیسه گرده
pollenizer U درخت گرده افشان
pollenizer U درخت نر گرده افشان
disk controller U کنترل کننده گرده
pollinate U گرده افشانی کردن
pollinated U گرده افشانی کردن
farinose U شبیه گرده گیاه
fixed head disk U گرده با نوک ثابت
pollinose U شبیه گرده گیاهی
pollen U گرده افشانی کردن
pollinates U گرده افشانی کردن
palynology U گرده افشانی شناسی
pollinium U توده ذرات گرده گل
autoinoculation U تلقیح کسی با مایه بدن خودش
Recent search history Forum search
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1Magnetometric methods
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com